اشارت کرده بودي تا بيايم

شاعر : خواجوي کرماني

بگو چون بي سر و بي پا بيايماشارت کرده بودي تا بيايم
نداني باز اگر فردا بيايممن شوريده دل را از ضعيفي
وگر خواني بفرما تا بيايمگرم راني بگو تا باز گردم
چه جابلقا چه جابلسا بيايمبهر منزل که فرمائي بديده
اگر بادست وگر سرما بيايماگر برفست وگر باران نترسم
نه با تن‌ها من تنها بيايماگر خواهي که با تن‌ها نباشم
ز بهر لل لالا بيايموگر گوئي بيا تا قعر دريا
اگر کوهست و گر دريا بيايمبدان جائي که گوهر مي‌توان يافت
چه فرمائي نيايم يا بيايمايا کوي تو منزلگاه خواجو